نام گیاهان و نحوه نامگذاری متداول و علمی
غالب مردم گیاهان مورد علاقه خود را با نام دلخواه خود می نامند که معمولا مفهوم روشنی هم ندارد. مثلا لقب «ستاره بیت اللحم» که به گیاهی به نام «ارنتگال عربی» از انواع پیازدار آفریقای شمالی داده اند با مشخصات «کامپانولا ایرفیلا» بیشتر مطابقت دارد. یا مثلا «ژرانیوم»های هوای آزاد که گیاهانی ماندنی و روستیک و متعلق به سرزمین های معتدل است هیچ گونه ارتباطی با «ژرانیوم»های انبوه که زادگاهش دماغه کاپ امید بوده و در واقع همان «پلارگنیوم» می باشد ندارد.
با توجه بدان چه گفته شد و نمونه های بیشماری که می توان در این مورد آورد عرض آنست که اسامی کلی برای معرفی گیاهان کافی به نظر نمی رسد و با وجود آن که نام لاتین آنها گاهی اوقات نامانوس می نماید باید پذیرفت که تنها نامی است که ارزش بین المللی داشته و می تواند هویت گیاه را به نحو مطلوب بیان نماید.
از سال 1753 فردی به نام «لینه» از اهالی سوئد قاعده ای را برای نامیدن گیاهان بنا گذاشت که مبتنی بر بکار بردن دو نام برای هر یک از انواع گیاهانست. نام نخست را اختصاص به نوع گیاه داد: «آزالیا»، «فیلدندرن» و غیره که می توان آن را به نام خانوادگی تشبیه نمود مانند: احمدی، یوسفی بزرگی و... و نام دوم را برای تعیین گونه آن در نظر گرفت مثل: «اندیکا» یا «ویریدیس» که در واقع به منزله نام کوچک مانند: باقر، حسین و محمود است. بدین روش هنگامی که «پریمولا ابکنیکا» گفته می شود. این دو نام به طور قاطع و روشن معرف گیاه مورد نظر خواهد بود.
خانواده های گیاهان:
برخی از گیاهان در بین خود دارای نسبت و قرابتند که معمولا به طرز قرار گرفتن گلها یا چگونگی رویش آنها مربوط می شود و لذا به صورت خانواده دسته بندی می شوند مثلاً می گویند خانواده «اریکاسه»ها و این عنوان به طور مثال «آزالیا»ها را با گیاهان دماغه کاپ امید در کنار هم قرار می دهد.
واریته چیست؟
تعداد زیادی از گیاهان زینتی وجود دارد که مستقیما از تیره خاصی مشتق نشده و حاصل پیوندهای مکرر در بین انواع مختلف است به طوری که چه از نظر گل و چه از لحاظ شکل برگ با والدین خود متفاوت است. این گونه گیاهان را به نام «واریته» یا «کولتیوار» می نامند. مثلا می گویند کولتیوار «مروی» یا معجزه از گیاه «هیدرانژآ مارکفیلا» یا واریته مروارید نوازی از گیاه «آزالیای سیمیسی»
اما در عین حال چنین متداول شده است که کلمه واریته را برای اشکال مختلف نوع اصلی یک گیاه آنچنان که در طبیعت دیده می شود به کار می برند. چنان که گفته می شود: «سرس پروویانوس مونسترسوس».
گیاهان آپارتمانی از کجا آورده شده است؟
این گیاهان دارای هزاران نوع و واریته است که برخی از آنها مانند «هرتانزیا»ها یا «سیکلامن»ها بسیار متداول و بعضی مانند انواع دارای برگ زینتی بسیار کمیابست.
دلیل کمیابی گیاهان نوع اخیر را یا باید در عدم تناسب محیط منازل با طبیعت آنها و با مشکلات موجود در تکثیر آنها جستجو نمود.
مثلا کمتر می توان انواع «ارکیده» را در گلدان های آپارتمانی مشاهده نمود؛ زیرا تهیه محیط مرطوبی که مورد نیاز غالب واریته های آنست در آپارتمان به سختی امکان پذیر خواهد بود. یا به ندرت می توان مجموعه ای از گیاهان ریگی مانند «لیتوپس» را در پشت پنجره آپارتمان ها نگه داشت. زیرا تامین نیازمندی های آنها که کاملا مغایر با گیاهان قبلی است در زمستان های سرد به سختی ممکن می گردد.
در مناطق دارای آب و هوای مدیترانه ای گیاهانی می روید که از لحاظ حرارت توقع چندانی ندارد. اما مناطق استوایی دارای ویژگی هایی است که غالب گیاهان دارای گل و برگ زینتی از آنجا می آید. قسمت اعظمی از گیاهان تزئینی موجود در گلخانه های کنونی را مکتشفین و مسافران یا هیات های مذهبی از مناطقی آورده اند که اینک مختصراً به شرح آنها می پردازیم:
«سینرر»ها و طاووسی های گل زرد متعلق به جزایر قناری است. در صورتی که «لریه - رز» از منطقه مدیترانه بدست آمده و پیازهای سیکلامن ایرانی بر روی تپه های سوریه و فلسطین دیده شده است. منطقه استوایی قاره آسیا زادگاه انواع «فیکوس» و «کردیلین»های ابلق و «کاردنیا»های معطر است.
آفریقای استوایی اگر چه سهم بزرگی در این باره ندارد معهذا زادگاه انواع گوناگونی از بنفشه های «اوسامبارا» و «سانسویریا» «لرانتی» و «دراکائنا»های ابلق است.
در جزیره «سکترا» واقع در جنوب عربستان «بگنیا»ی جالبی با گل های سرخ در اواخر قرن گذشته پیدا شد که می توان آن را مادر «بگنیا»های زیبای کنونی از جمله «الاتیر» دانست. زادگاه گیاهان فربه و بویژه «کاکته»ها آمریکای مرکزی است.
اما «آگاو»ها و «کالانشئه»ها و همچنین «کراسولاسه»ها از آفریقای جنوبی آورده شده است.
گیاهان زینتی برگ آمریکای استوایی و مخصوصاً برزیل در حوالی سال های 1850 میلادی به اروپا آورده شد.
اکنون گلخانه های عصر ما به صورت موسسات پرورش گل عظیمی در آمده است که گیاهان را به تعداد بسیار زیاد تکثیر می نماید و پاره ای از انواع مانند «فیلدندرن»ها را از نظر هیبرید کردن و بدست آوردن واریته های جدید به صورت منابع پر ارزشی درآورده است.
از دیگر گیاهان خاص آمریکای استوایی باید «بوگن ویلیا»های رونده و «پونستیا» را که گل های درخشانی می دهد ذکر نماییم. ضمناً جزایر دور دست اقیانوسیه علاوه بر انواع گوناگون «آرالیا»های ظریف و ارزشمند خود گیاهان دیگری چون «کدیانم»های رنگین برگ و «پاندانوس»های عجیب و نیز نخل های بزرگ و کوچکی را به مجموعه گیاهان تقدیم داشته است.
کلیات در مورد هیبریدها و اسپرها در انواع گل و گیاه
انواع اصلی گیاهان بسیار با ارزش است اما تعداد آنها در برابر مجموعه گیاهان موجود در گلخانه های نوین بسیار اندک است. بدین معنی که در سایه ابتکارات باغبانان هیبریدهای زیبایی از پیوند زدن انواع اصلی گرفته شده است که در حال حاضر اکثر گیاهان تزئینی و گلدانی را آنها تشکیل می دهد. مثلاً صدها واریته جدید از آزلیاها در اثر پیوندهای پی در پی انواع چینی و ژاپنی بدست آمده است که هر کدام امتیازات ویژه ای دارد و بیش از یک قرن است که دست اندرکاران حرفه گیاهان بومی بسیاری را در طریق بدست آوردن گونه های تازه پیوند زده اند و واریته های به دست آمده را برای رسیدن به رنگ های با شکوهی که هم اکنون در گیاهان مشاهده می شود به پیوند گرفته اند. چنان که یکی از نمونه های بارز چنین اقدامات پیشرفته و طولانی ارکیده هاست که در حال حاضر بیش از هزاران واریته آن که هر یک زیبا تر از دیگری است بدست آورده اند. در دهه های اخیر علمای علم ژنتیک نیز به یاری باغبانانی که در گذشته به صرف تجربه شخصی به گونه های جدید می رسیدند شتافته اند و چنان که می دانیم هیبرید کردن گیاهان و مطالعه دقیق نتایج پیوند آنها موجب بهبود نژاد شگفت انگیزی در پامچال ها و سیکلامن ها شده است.
جهش یا موتاسیون یا اسپر چیست؟
در بین گیاهان زینتی برگ نیز از راه جهش یا «موتاسیون» به اخذ واریته های تازه ای توفیق یافته اند چنان که به ناگاه گونه های بسیار متنوع و جالبی به دست آمده است. مثلا دیده شده است که بر روی یک «کدیاتم» جوانه ای ظاهر می شود که پس از بزرگ شدن برگهایش هم از نظر رنگ و هم از لحاظ بریدگی و کنگره های اطراف خود با گونه های قبلی این گیاه متفاوت است. چنین حالتی را که جهش یا «موتاسین» نام دارد باغبانان برای سهولت «اسپر» می نامند. البته همین گونه جوانه ها یا «اسپر»هاست که امکان گرفتن قلمه و در نتیجه پیدا شدن واریته جدیدی را فراهم می سازد.
یک فوژر معمولی مانند «نفرلپیس اگزالتاتا» حاصل هیبرید کردن پنجاه گونه فوژر مختلف با برگ های کنگره دار یا مجعد بدست آمده از انواع ابتدائیست. در خصوص برخی از گیاهان گلدار نیز همین مطلب صادق است. چنان که گاه مشاهده می شود در بین شاخه های این گیاه شاخه ای با گل های متفاوت با رنگ سایر گل های آن روییده است. مثلا «اسپر»های آزالیاهای مختلف به همین گونه پیدا شده و موجب بدست آمدن واریته های جدید گردیده است و در خصوص «بگنیا»ها و داودی ها نیز شیوه کار به همین منوال بوده است.
روشهای مصنوعی پرورش گیاهان:
بیست سال قبل انسان می توانست تغییر فصول سال را از روی ویترین گلفروشیها تشخیص دهد. زیرا لاله ها و سنبل های گلدانی رسیدن اسفند ماه و «هُرتانزایا» سرخ و سفید و آبی آمدن اردیبهشت ماه را اعلام می داشت و آغاز تابستان شاهد بازگشت «گلکسینیا»ها و «بُگنیا»های سوخ دار بود. در صورتی که گل های داودی همراه با شبنم های پاییزی ظاهر می گردید و بالاخره «آزالیا»های پیشرس و «سیکلامن»ها در شبانگاه عید نوئل فراوان می شد.
اکنون با وجود آنکه غالب گیاهان گلدانی عادت خود را نگه داشته است، اما انواع دیگری نیز هست که پایبند زمان شکوفایی معمول خود نمی باشد. و این مطلب به شکرانه شیوه هایی است که از بیست سال پیش تا کنون در آزمایشگاه ها پیدا شده است.
مثلا برای داودی ها که گیاهان روزهای کوتاه نامیده می شود و جز در آغاز پاییز که شبها به بلندترین مدت خود می رسد گل نمی دهد. اکنون بدون توجه به فصل کافیست شبها روی گیاه را با پرده تیره رنگی بپوشانند و آنها را وادار به غنچه دادن نموده و در روز مورد نظر شکوفا سازند و از سوی دیگر برای جلوگیری از فشرده شدن گلها در یکدیگر آنها را در نیمه های شب روشن نمایند. همین شیوه برای «افربیا پولشِریما» و «بگنیا الاتیر» و «کالانشئه»ها و برخی ارکیده ها نیز انجام شدنی است.
به منظور آن که گل «آزالیا»ها که در آغاز 1 مرداد ماه شکوفا می شود تا فروردین ماه سال بعد بدون وقفه ادامه یابد آنها را تحت رژیم روزهای کوتاه و حرارت نسبتاً گرم قرار می دهند. یا برای «سیکلامن»ها که در گذشته جز اواخر زمستان آشکار نمی شد اکنون با استفاده از محیطی مرطوب تر از محیط عادی آنها را اواخر آذر ماه به ثمر می رسانند.
اگر چه روش های یاد شده در بالا برای کلیه انواع گیاهان تزئینی اجرا شدنی نیست ولی روزی خواهد رسید که کاشتن آنها با برنامه ریزی به مراتب دقیق تری از لحاظ بدست آوردن گلها در موعد مقرر تحقق یابد.